دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۴
۰ نفر

همشهری دو - مریم مرتضوی : تبعید، محاصره، حکومت نظامی و خفقان کلیدواژه‌هایی هستند که در زندگی پیشوای دهم شیعیان، امام هادی علیه‌السلام، به وفور خودنمایی می‌کنند.

آفتاب در حصار

اما نه تبعيد و محاصره، نه زندان و حكومت نظامي، هيچ كدام مانع از اين نشدند كه امام بر حق شيعيان از انوار الهي بر سر و روي پيروان مذهب‌حقه تشيع نتابانند و آموزه‌هاي اصيل ديني را براي آنها بازگو نكنند. امام هادي(ع) فقط 8سال داشتند كه به امامت رسيدند اما در اين سن كم نه فقط پاسخگوي سؤالات علمي، فقهي و فرهنگي مردم بودند بلكه بايد رسالت عظيمي را انجام مي‌دادند تا زمين از حجت خدا خالي نماند. آن حضرت ‌ عمر خود را در خفقان و محاصره توسط خلفاي عباسي طي كردند، اما همان دوران، آثار و بركت‌هاي بسياري براي شيعيان و بلكه عموم مردم درطول تاريخ به‌همراه داشت. نمونه‌اش زيارت جامعه كبيره است كه آموزه‌هاي شيعي را به زباني فصيح و شيوا مطرح مي‌كند. آيت‌الله حسن ممدوحي، كارشناس امور ديني، مطالب و نمونه‌هاي ارزشمندي را از سبك زندگي امام هادي(ع) معرفي مي‌كند تا بدانيم دستورات آن حضرت و شيوه برخوردشان در برابر مشكلات و گرفتاري‌هاي روزگار چگونه بوده است. سوم رجب سالروز شهادت امام هادي(ع) است؛ بهترين فرصت براي دوباره شناختن اين الگوي كامل ديني.

  • اگر مشكل داريم، به زمين و زمان بد نگوييم

بعضي از ما عادت كرده‌ايم به محض اينكه با مشكلي مواجه مي‌شويم، تمام گله و شكايت و دلخوري خود را بر سر روزگار خالي مي‌كنيم و به زمين و زمان بد و بيراه مي‌گوييم. اما اين شيوه در سيره و سبك زندگي امامان معصوم عليهم‌السلام جايي نداشته است. نمونه‌اش را مي‌توان در سبك زندگي امام هادي(ع) مشاهده كرد. حسن‌بن‌مسعود كه يكي از شيعيان و ياران امام هادي(ع) بوده، ماجرايي را تعريف كرده كه شرح آن در كتاب تحف العقول نوشته شده است. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز حسن‌بن‌مسعود در اثر زمين‌خوردن و آسيب ديدن دستش، دچار درد شديدي شده بود. در همان حال بود كه يك نفر سوار بر حيواني از كنار او گذشت و در اثر برخورد با او، لباسش پاره شد و كتفش هم آسيب ديد. رفت‌وآمد ميان ازدحام جمعيت هم مزيد بر علت شد و اسباب ناراحتي حسن را فراهم كرد. در همان حال وقتي امام هادي(ع) را ديد، با عصبانيت گفت: «اي روزگار، خدا شر تو را از سر من كوتاه كند.‌ اي روز! عجب روز بدي هستي!» امام هادي(ع) با شنيدن اين سخنان به او روي كرده و فرمودند: «با اينكه با ما رفت‌وآمد مي‌كني، اين حرف‌ها را مي‌زني و گناه را بر گردن بي‌گناهي مي‌اندازي؟!» حسن با شنيدن اين مطلب از امام(ع) متوجه تقصيرش شد و عرض كرد: «اي مولا و آقاي من، از درگاه خدا استغفار و طلب آمرزش مي‌كنم». امام هادي(ع) هم فرمودند: «سوگند به خدا، اين دشنام‌ها سودي به حال شما نمي‌بخشد بلكه خداوند به‌خاطر اين كار كه بي‌گناهي را سرزنش مي‌كنيد، شما را مجازات خواهد كرد. مگر نمي‌داني كه پاداش و كيفر در دنيا و آخرت به‌دست خداست؟» سپس فرمودند: «لا تعد و لا تجعل للايام صنعاً في حكم‌الله. تكرار نكن و براي روزها دخالت و نقشي در حكم خدا قائل نشو.»

  • استقامت در برابر توهين‌كنندگان

زماني كه دشمنان اسلام، امور ديني و عقايد اسلامي ما را زير سؤال مي‌برند و به تمامي ائمه اطهار عليهم‌السلام اهانت مي‌كنند، در واقع اين پيام را مي‌رسانند كه در برابر جايگاه والاي اسلام زبون و مستاصل شده‌اند، به اندازه‌اي كه راه و چاره‌اي جز تمسخر و توهين پيدا نكرده‌اند. اين نكته مشخص است كه هر اندازه عزت اسلام افزايش پيدا كند، زبوني دشمنان و در نتيجه اهانت آنها به عقايد اسلامي هم بيشتر مي‌شود. اما اهانت به امام هادي(ع) شايد به اين علت باشد كه تشيع از زمان آن حضرت رونق بيشتري پيدا كرد و زيارت جامعه‌كبيره و زيارت غديريه تأييدي بر اين نكته است كه آن حضرت با وجود آزارهاي دستگاه حكومت آن زمان و خفقان ناشي از محاصره و تهديد، مفاهيم شيعي را به خوبي به مردم تاريخ منتقل فرمودند. اما در برابر توهين‌ها و هتك حرمت به ائمه اطهار عليهم‌السلام، خوب است درس مقاومت را از آن بزرگان و ازجمله امام هادي(ع) بياموزيم. نگاهي به سبك زندگي امام هادي(ع) نشان مي‌دهد كه آن حضرت چنان اقتدار و مقام والايي داشتند كه دستگاه خلافت با وجود ظلم‌هايي كه بر ايشان روا مي‌داشت، جرأت باز كردن زبان به ناسزا در محضر شريف ايشان را نداشت. نمونه‌اش را مي‌توان در شيوه برخورد احمد‌بن‌خصيب مشاهده كرد. او كه يكي از وزيران دستگاه خلافت عباسي در زمان متوكل بود، آنقدر ظالم بود كه حتي سعي مي‌كرد مانع از رسيدن وجوهاتي شود كه امام هادي(ع) براي كمك به مردم آواره و غارت‌زده مي‌فرستادند. حتي به‌خود اجازه داد كه بدون رضايت امام (ع)وارد خانه ايشان شود، اما ‌شأن و منزلت امام(ع) او را به ادب ظاهري وادار مي‌كند و مي‌گويد: «بفرما، جانم به فدايت». اما امام هادي(ع) از مكر او خبر داشتند و اجازه دادند مطلبش را بگويد. به اين ترتيب بود كه ابن‌خصيب به ناحق اصرار كرد تا آن حضرت خانه خود را ترك كرده و به او واگذار كند. امام هادي(ع) هم با تحكم فرمودند: «از خداوند مي‌خواهم چنان ضربتي بر تو آورد كه نابود شوي». بيشتر از 40روز نگذشت كه ابن‌خصيب از وزارت خلع و همه دارايي‌اش توسط دستگاه خلافت مصادره شد.

  • شكر نعمت، نعمت‌ات افزون كند

دخل و خرج‌مان كه با هم نمي‌خواند، بناي ناشكري مي‌گذاريم و نعمت‌هاي هميشگي و پايدار را هم از ياد مي‌بريم. چون پول داخل جيب‌مان كم شده، سلامتي و نعمت ايمان را هم فراموش مي‌كنيم و حساب و كتاب اندوخته‌هاي معنوي‌مان را هم از ياد مي‌بريم و بناي ناشكري مي‌گذاريم، غافل از اينكه شكر نعمت، نعمت‌ات افزون كند و كفر نعمت از كفت بيرون كند. اين نوع اتفاق‌ها براي مردمي كه در زمان امام هادي(ع) زندگي مي‌كردند هم روي مي‌داد؛ مثلا شيخ صدوق در كتاب «امالي» نوشته كه ابوهاشم جعفري با چنين مشكلي مواجه شد و از نظر معاش در تنگناي سختي قرار گرفت. به خدمت امام هادي(ع) رفت. تازه در محضر آن حضرت نشسته بود كه امام(ع) رو به او كرده و فرمودند: «اي ابوهاشم! كدام نعمت خداوند است كه تو مي‌تواني شكرانه‌اش را به جا بياوري؟» ابوهاشم ساكت مانده بود و نمي‌دانست چه جوابي بدهد. پس امام هادي(ع) فرمودند: «خداوند متعال، ايمان را به تو روزي داد و به‌خاطر آن، بدن تو را بر آتش دوزخ حرام كرد. همچنين عافيت و سلامتي روزي تو كرد و تو را در راه اطاعتش ياري كرد و به تو قناعت بخشيد و تو را از خوار‌شدن و رفتن آبرويت، نگه‌داشت. ‌اي ابوهاشم! من در آغاز، اين نعمت‌ها را به ياد تو آوردم تا از آن كسي كه نعمت‌ها را به تو بخشيده به من شكايت نكني». سپس آن حضرت دستور دادند كه 100 دينار به ابوهاشم بدهند. به اين ترتيب امام هادي(ع) هم نياز مادي او را مرتفع كردند و هم او را به شكرگزاري بابت نعمت‌هاي ديگر ازجمله نعمت ايمان، آبروداري و سلامتي دعوت فرمودند چراكه همين شكرگزاري فتح بابي براي افزايش روزي خواهد بود.

  • شرف و ‌شأن، به فضل و هنر است

بين گروه‌هاي اجتماعي و اقشاري كه نقش خدمت‌رساني در جامعه دارند، بعضي افراد بيشتر از ساير گروه‌ها مورد تأكيد براي قدرشناسي هستند. در سيره و سبك زندگي ائمه‌اطهار عليهم‌السلام نمونه‌هاي بسياري در اين زمينه ديده مي‌شود كه نشان مي‌دهد بر قدرشناسي تأكيد دارند؛ ازجمله معلمان، اساتيد، پژوهشگران و اهل علم كه به نوعي هدايت علمي و ادبي جامعه را برعهده دارند. در سبك زندگي امام‌هادي(ع) هم مي‌توان به چنين نكاتي دست پيدا كرد، ازجمله اينكه آن حضرت نسبت به اهل علم و محققان علمي احترام بسياري قائل بودند.

يك روز امام هادي(ع) در مجلسي نشسته بودند كه شيعيان، علويان و مردمي از گروه‌ها و عقايد ديگر هم در آن مجلس حضور داشتند. همان موقع يكي از شيعيان دانشمند و اهل علم وارد مجلس شد. امام(ع) وقتي او را ديدند، فورا از جاي خود بلند شدند، از او استقبال كرده و او را در بالاي مجلس نشاندند. بعضي از مردم با ديدن اين برخورد امام(ع) ناراحت و دلگير شدند و به ايشان اعتراض كردند. امام هادي(ع) براي قانع كردن آنها چند آيه شريفه از قرآن كريم را در اين‌باره تلاوت فرمودند تا راضي‌شان كنند. آن حضرت آيه يازدهم از سوره مباركه مجادله را تلاوت فرمودند كه «اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! هنگامي كه به شما گفته شود‌مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه‌واردها جا دهيد)، وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براي شما وسعت مي‌بخشد و هنگامي كه گفته شود: «برخيزيد»، برخيزيد اگر چنين كنيد خداوند كساني را كه ايمان آورده‌اند و كساني را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمي مي‌بخشد و خداوند به آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است». و سپس بخشي از آيه نهم سوره مباركه زمر را تلاوت فرمودند كه «آيا كساني كه مي‌دانند با كساني كه نمي‌دانند برابر هستند؟» به اين ترتيب مشخص مي‌شود همانطور كه انسان مؤمن بر غيرمؤمن برتري دارد، ميان اهل ايمان هم دانايان بر ديگران برتري دارند و شرف و‌ شأن هر كسي به اندازه دانش و آموخته‌هاي اوست كه مي‌تواند در راه اسلام و براي خدمت به بندگان خدا صرف كند و در اين ميان دارايي و موقعيت خانوادگي و نَسَب اهميت چنداني ندارد.

دلايلي كه امام هادي(ع) براي مردم بيان فرمودند، باعث شد كه همه متوجه برتري اهل علم شوند. اما در آن ميان يكي از افراد از خاندان بني‌عباس هنوز بر عقيده خودش پافشاري مي‌كرد و گفت: «اي فرزند رسول خدا! شما اين مرد را بر ما مقدم دانستي و ما را از او كمتر و پايين‌تر حساب كردي. اين در حالي است كه نَسَب ما از او روشن‌تر و درخشان‌تر است و از زمان صدر اسلام اينطور بوده كه هر كسي را كه نسب شريف‌تر داشته، بر ديگران مقدم مي‌دانسته‌اند!» در اين زمان بود كه آن حضرت براي قانع كردن آن مرد و نشان دادن ارزش علم و دانش نسبت به نَسَب و خانواده، از بيعت عباس كه جّد او بود با ابوبكر و كارگزاري عبدالله‌بن‌عباس براي عمر ياد كردند و فرمودند: «آيا عباس كه از بني‌هاشم بود با ابوبكر تيمي بيعت نكرد؟ آيا عبدالله پسر عباس، كارگزار عمر‌بن خطاب نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قريش را وارد شوراي 6نفره كرد اما به عباس كه هاشمي بود، اجازه ورود به شورا نداد؟ پس اگر برتري دانستن غيرهاشمي بر هاشميان نادرست است بايد بيعت‌كردن عباس با ابوبكر و كارگزاري عبدالله‌بن‌عباس براي عمر را محكوم كني و اگر آن كار اشكالي نداشت اين مورد هم مانند آن روا خواهد بود».

  • سند حقانيت شيعه

مفاهيم زيارت جامعه كبيره آنقدر والاست كه شرح‌هاي بسياري بر آن نوشته شده است
امام هادي(ع) زيارت جامعه كبيره را در شرايطي به شيعيان آموزش دادند كه مردم به‌دليل ظلم دستگاه حكومت، از امامان خود فاصله گرفته بودند. آن حضرت در قالب زيارت جامعه كبيره، مقام والاي امامت را به جامعه آموزش دادند و مفاهيم عميق اسلامي و سند حقانيت شيعه را به مردم طول تاريخ ارائه فرمودند. اين زيارت را شيخ طوسي در كتاب تهذيب و شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار‌الرضا(ع) و فقه به نقل از امام هادي(ع) ثبت كرده‌اند كه آن حضرت فرمودند: «هر زماني كه به آستان امامي رسيدي، در آنجا بايست و شهادتين را درحالي‌كه غسل كرده‌اي و طهارت داري، بر زبان جاري كن. وقتي نگاهت به قبر مطهر افتاد ابتدا 30 مرتبه تكبير بگو و چند قدم راه برو، البته با كمال وقار و آرامش بسيار. گام‌هاي خود را كوتاه بردار و بار ديگر بايست و 30 مرتبه تكبير را بر زبان جاري كن. سپس نزديك قبر مطهر برو و اين بار 40 مرتبه تكبير بگو تا 100 مرتبه كامل شود‌.»

زيارت جامعه كبيره آنقدر مفاهيم عميقي دارد كه بسياري از علما و دانشمندان جهان اسلام شرح‌هايي بر آن نوشته‌اند. براي درك بهتر اين زيارت مي‌توانيد به كتاب‌هاي زير مراجعه كنيد:

ادب فناي مقربان: اين كتاب توسط آيت‌الله عبدالله جوادي‌آملي تدوين شده و شامل فرازهايي از معارف عميق و گسترده زيارت جامعه كبيره در فصل‌هاي متنوع و با موضوعاتي مانند چيستي ولايت و عداوت الهي، گونه‌شناسي و چرايي ولايت ‌الله، روش‌ها و آسيب‌هاي ولايتمداري، ولايت و عداوت امامان، مفهوم و حقيقت محبت و تلازم محبت‌الله با محبت معصومان است. در انتهاي هر جلد از اين اثر ارزشمند هم فهرست آيات و روايات و اشعار و اعلام و كتب و منابع آورده شده است.

شرح و تفسير زيارت جامعه كبيره: 10 مجلس پيرامون شرح و تفسير زيارت جامعه كبيره توسط استاد آيت‌الله فاطمي‌نيا در قالب كتابي توسط انتشارات صبح پيروزي ارائه شده است. اين اثر همراه با متن و ترجمه كامل زيارت جامعه كبيره در قالب 352صفحه منتشره شده است.

تفسير قرآن ناطق: شرح زيارت جامعه كبيره با نام «تفسير قرآن ناطق» اثري است كه توسط آيت‌الله محمد محمدي‌ري‌شهري و احمد غلامعلي تأليف شده است. در مقدمه اين اثر درباره ارتباط قرآن و «زيارت جامعه كبيره» آمده است: «شايد نخستين پرسشي كه با ملاحظه نام اين كتاب (تفسير قرآن ناطق) به ذهن خواننده مي‌رسد، اين باشد كه چه رابطه‌اي ميان قرآن كريم و «زيارت جامعه» وجود دارد كه شرح اين زيارتنامه، تفسير قرآن ناميده شده است». نويسنده در پاسخ به اين سؤال مي‌نويسد: «قرآن كتاب انسان‌سازي‌ است؛ انساني كه مي‌تواند مظهر اسماء و صفات الهي شود و خليفه‌الله گردد و امام نيز كامل‌ترين انسان‌هاست. اين سخن بدين معناست كه انسان، اگر قرآن را به‌طور كامل در زندگي خويش جريان بخشد، به مرتبه انسان كامل مي‌رسد. از اين رو، امام، تحقق عيني و كامل قرآن در انسان است و بدين‌سان خاتم پيامبران(ص) كامل‌ترين نسخه قرآن ناطق است و پس از او اهل‌بيت عليهم‌السلام‌ نسخه‌هاي ديگري از انسان كامل و قرآن ناطق به شمار مي‌آيند».

سيماي عرشيان در كلام ابن‌الرضا(ع): آيت‌الله كاظم صديقي هم كتابي در شرح زيارت جامعه كبيره تأليف كرده كه براي نخستين بار در سال 1388شمسي از سوي دفتر نشر فرهنگ اسلامي چاپ و منتشر شد. نگارنده در كتاب حاضر، ضمن بيان مفهوم زيارت و فلسفه آن به شرح زيارت جامعه كبيره پرداخته است. اين اثر شامل شرح فراز اول زيارت جامعه كبيره است و عناوين ذيل را مورد بحث قرار داده: فلسفه زيارت، ادب زيارت، اعتبار زيارت جامعه، السَّلام عليكم، حرف ندا «يا»، اهل‌بيت النُّبُوَّة، مَوضَعَ الرِّساله، مُختَلَفَ الملائِكه، مَهبِطَ الوَحي، مَعدِنَ الرَّحمَه، خُزّانَ العِلم، مُنتَهي الحلم، اُصولَ الكرَم، قادَةَ الاُمَم، اولياءَ النعَم، عَناصِرَ الابرار، دَعائِمَ الاخيار، ساسَهَ العباد، اَركانَ البلاد، اَبوابَ الايمان، اُمَناءَ الرَّحمان، سُلالَةَ النَّبيين، صَفوَهَ المُرسَلين، عترَه خيرَه رَبّ العالمين، رَحمَه‌الله و بَرَكاتُه.

مقامات اولياء:

كتاب «مقامات اولياء» اثر ديگري است كه در نقد و تفسير زيارت جامعه كبيره توسط سيدمجتبي حسيني تأليف شده است. اين اثر كه در قالب 2 جلد منتشر شده، داراي بياني ساده و بي‌تكلف است كه نه فقط براي اهل فن بلكه براي عموم مردم قابل فهم و درك است. جلد اول اين كتاب، بازنويسي‌شده ده‌ها جلسه سخنراني سيدمجتبي حسيني است و فرازهاي اول تا پنجم زيارت جامعه را شامل مي‌شود. در جلد دوم، نويسنده به شرح شهادت‌هايي پرداخته كه در اين زيارت بيان شده است. در ضمن شهادت اول (شهادت به يگانگي خدا)، نويسنده با تامل در متن زيارت، طي بحثي جلوه ديگري از توحيد را به مخاطب نشان مي‌دهد كه كمتر مورد بحث قرار گرفته است. در بخش بعدي، شهادت دوم (شهادت به رسالت حضرت محمد صلي‌الله عليه و آله) مورد بررسي قرار گرفته و به‌صورتي فشرده و با بياني ساده و كم نظير، مباحث مربوط به پيامبرشناسي مطرح شده و همچنين به برخي ويژگي‌هاي رسول خاتم توجه داده شده است. بخش پاياني كتاب، شهادت به مقامات ائمه معصومين عليهم‌السلام است كه علاوه بر ذكر اين ويژگي‌ها، به ژرفاي معاني اين عبارات اشاره مي‌شود.

  • نماي كلي از زندگينامه امام هادي(ع)

نام: علي
كنيه: ابوالحسن
لقب: نقي، هادي، ابوالحسن ثالث
نام پدر: امام جواد(ع)
نام مادر: سوسن
تاريخ تولد: 15ذي الحجه سال 212هجري قمري، مدينه
آغاز امامت: از 8سالگي
مدت امامت: 33سال
خلفاي معاصر حضرت:
معتصم، برادر مأمون / واثق، پسر معتصم / متوكل، برادر واثق / منتصر، پسر متوكل / مستعين، پسرعموي منتصر / معتز، پسر ديگر متوكل
مدت عمر: 41سال
محل شهادت: سامراء (كه آن زمان سر من رأي ناميده مي‌شد)
علت شهادت: مسموميت با سم

کد خبر 330172

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha